مزیت نسبی
با توجه به آنچه گفته شد، میخواهیم ببینیم که اساساٌ چه کالاهایی ارزش تولید در داخل کشور را دارند، به بیان اقتصادی باید
ببینیم که چه کالاهایی دارای مزیت نسبی برای کشور میباشند؟
بطور مجمل، اصل مزیت نسبی میگوید : "آنچه راکه میتوانی باکیفیت تولید کنی ، تولید کن و الباقی را وارد کن."
درواقع ،نیازبه مبادله است که اصل مزیت نسبی در تجارت را بوجود می آورد.باید قبول کنیم که هیچ کشوری نیست که در
همه زمینه ها تخصص تولید داشته باشد.یک کشور نمیتواند همزمان صنعت خودرو سازی مدرن، صنعت ساختمانی پیشرفته،
صنعت لوازم ارتباطی و صنعت خوراک و پوشاک داشته باشد وبطورهمزمان به فکر خودکفایی در تولید بنزین و محصولات
پالایشگاهی باشد. بیایید قبول کنیم که هیچ کشوری درهمه زمینه ها متخصص بلامنازع نیست.
این درواقع همان اصل مزیت نسبی است که کشور آلمان را با خودروهایش،کره جنوبی را با لوازم خانگی و صوتی-تصویری
اش، قطر و عربستان را با نفت ،ترکیه را با صنعت توریستش و کانادا را درزمینه تولید علمش معروف و مشهور کرده.
البته که خودکفایی نکته مثبتی برای استقلال سیاسی و اقتصادی هرکشور به شمار میرود لکن در بعضی زمینه ها ، خودکفایی
آنچنان هزینه ای دارد که عطایش به لقایش می ارزد.
بهتر نیست به جای اینکه در همه زمینه های ، تخصص کلی داشته باشیم، در چند زمینه خاص تمرکز کرده و عمیق کارکنیم؟
یک دریاچه عمیق بهتر از یک اقیانوس با عمق یک بند انگشت است.
طبق آنچه گفته شد، باید تحقیق کنیم که اساساً تولید چه کالاهایی در کشور دارای مزیت نسبی هستند، متاسفانه امروزه
بودجه های گزافی صرف سرمایه گذاری درتولید کالایی می شود که اصلاً مزیت نسبی برای کشور ندارند و کالای ضروری هم
محسوب نمیشوند که نیاز به خود کفایی داشته باشند . نمونه ملموس آن، تلفن های همراه هستند که تقلا برای تولید آن در
داخل کشور زیاد است حال آنکه این محصول، نه یک محصول استراتژیک است و نه از مزیت نسبی برای تولید برخوردار است.
لذا سرمایه گذاری برای چنین کالاهایی چه سرمایه گذاری تبلیغاتی باشد و چه سرمایه گذاری تولیدی، کاری عبث و بیهوده
است و فقط موجب هدر رفت منابع می شود.
بنابراین کالای ایرانی که دارای مزیت نسبی برای تولید در داخل کشورباشد، شایسته حمایت است.
تا اینجا نتیجه گرفتیم، کالایی شایسته تبلیغات و حمایت است که :
اولا :ًً کالای ایرانی باشد.
ثانیاً : ازمزیت نسبی برای تولید درداخل برخوردارباشد.
اما شرط سومی هم وجود دارد تا یک کالای ایرانی، شایسته تبلیغ و حمایت باشد.
کیفیت
تصور کنید که یک زوج جوان برای شروع زندگی مشترک خود، بدنبال جهیزیه ای باحداقل هزینه هستند، طبیعتاً این زوج به
سمت کالای ایرانی ،به سبب قیمت مناسب روی می آورند؛ این یک اعتماد است که از سوی مشتری به تولید کننده صورت
گرفته ، بنظر شما این حرکت ، برای تولید کننده کالای ایرانی،در چه صورت یک فرصت است و درچه صورت یک تهدید؟
بیایید بررسی کنیم:
تهدید:
اگر محصول خریداری شده، پس از مدتی آسیب دیده و قابل استفاده نشود و از همه مخرب تر، کارخانه سازنده، حاضر به
پاسخگویی و سرویس دهی به مشتری نباشد، نه تنها لطمه بزرگی به محصول و نام آن کارخانه وارد می شود، بلکه بالاتر ازآن،
کالای ایرانی نزد مصرف کننده ایرانی زیرسوال می رود و این یعنی شکست ازدرون؛ چنین کارخانه ای لیاقت حضور دربازار
راندارد چراکه آبروی ایران و ایرانی را بدلیل عدم به کارگیری وجدان کاری خدشه دار میکند. حتی تصور ورود این کارخانه به
بازارهای بین المللی هم یک شوخی بزرگ است. چنین کارخانه هایی باید توسط قوه مجریه نظارت و در صورت عدم اصلاح،
متوقف گردند تا آبروی تولید داخل حفظ شود.هرچند اگر دولت هم ورود پیدانکند، مردم، خودشان این کالا و این کارخانه را تا
مرز ورشکستگی وتعطیلی پیش می برند. این همان مکانیزم تنظیم بازار یا همان دست نامرئی است که آدام اسمیت بدان اشاره
کرده است.
فرصت:
در نقطه مقابلِ آنچه گفته شد، بیایید فرض کنیم که زوج ایرانی ما، از استفاده از این کالای ایرانی، نهایت رضایت و خرسندی
را دارند؛ این حرکت علاوه بر اعتبار دهی به کالای ایرانی موجب محبوبیت عامه آن هم میشود و تاحدودی حتی میتواند مشوق
ازدواج های آسان باشد؛ و مردم به این درک می رسند که می شود با حد اقل هزینه، علاوه بر تهیه یک جهیزیه مناسب،یک
زندگی خوب را فراهم کرده و به اقتصاد کشورهم کمک کرد.
رساندن جامعه به این سطح ازبلوغ ، بسیار ارزشمند است ودرعین حال ، راه رسیدن به آن سهل و ساده است.
تمام آنچه گفته شد برای این بود که آگاه باشیم ، کالایی را که ما بعنوان سیاستگذارتبلیغ میکنیم باید با کیفیت باشد درغیر
این صورت درمقابل خدا و مردم، مسئولیم.
برای جمعبندی
گفتیم کالایی که در سال" حمایت از کالای ایرانی " تبلیغ و حمایت می کنیم بایدمشخصات زیر را داشته باشد تا هدر رفت
منابع نداشته باشیم و بازدهی کار ما به حداکثر برسد:
1. کالای ایرانی ،باتولید داخل متفاوت است. یعنی هر تولید داخلی، کالای ایرانی نیست.پس، فقط کالاهای ایرانی را
تبلیغ کنیم.
2. کالای ایرانی باید دارای مزیت نسبی برای تولید باشد . پس، تولید و تبلیغ کالایی که مزیت نسبی ندارد،کار
بیهوده ای است.
3. کالای ایرانی که تولید و تبلیغ میشود، باید دارای کیفیت باشد، یعنی تولیدکننده، خودرا ملزم به رعایت کیفیت
محصول و ارائه خدمات پس از فروش کرده تابتواند اعتماد مصرف کننده راجلب کند.پس ،کالای ایرانی باکیفیت را
تبلیغ کنیم.
علی جوان
خرداد97