قرن 21 از آغازخودتاکنون شاهد تحولاتی شگرف در زمینه تکنولوژی بوده است. از لحظه شروع پروژه گوگل

درسال 1996 ، و از زمان پیدایش اولین گاراژدر سیلیکون ولی در دهه 1930 میلادی توسط دو دانشجوی

مهندسی دانشگاه استنفورد به نامهای دیوید هیولت و ویلیام پاکارد ، که پدران کمپانی HP هستند ،سالها

میگذرد. سیلیکون ولی بعد از سال 2000 به رشد خود ادامه داد و اکنون دفتر بیش از 20غول تکنولوژی از

جمله اپل و گوگل در آن قرار دارد.

تمام این کمپانی ها از گام های کوچک وبازار های محدود کارخود را آغاز کرده وآن را گسترش دادند.

بنا براین ورود به حوزه کسب و کارهای کوچک امری است اجتناب ناپذیر. باید بپذیریم که درآینده، ملاک

پیشرفته بودن یک کشور، تعداد دودکش کارخانه های آن نیست؛ بلکه این استارت آپ ها هستند که

موتورمحرک اقتصاد کشورهای پیشرفته جهان اند.

شاخص صنعتی داوجونز ، معروف ترین شاخص صنعتی ایالات متحده است که توسط وال استریت ژورنال تهیه

و تدوین می شود. از این فهرست جهت قیاس در معاملات و خرید و فروش سهام و نیز جهت ارزیابی عملکرد

شرکتهای بزرگ استفاده می شود.

نقش شرکت هایی که محویت آنها فناوری اطلاعات میباشد نظیر(اپل،اینتل، آی بی ام و...) در این شاخص

جالب توجه است ؛ از میان 30 شرکت اول در این شاخص، 5 شرکت، در حوزه فناوری اطلاعات مشغول به

فعالیت هستند.

شرکت هایی که در این شاخص حضوردارند، به نوعی موتور محرک اقتصاد ایالات متحده محسوب می شوند.

تنها ، کمپانی اپل، در 3ماه آخرسال 2014 ، صاحب 18 میلیارد دلار سود خالص شد.

، در یک مقایسه ساده ،بنا به گزارش دیوان محاسبات ، ایران در سال 93، 42 میلیارد و 353 میلیون دلار از 

صادرات نفت و میعانات گازی درآمد داشته است  . درآمد اپل، تنها در سهماهه پایانی سال 2014 بالغ بر

74/6 میلیارد دلار بود که سود 18میلیارد دلاری را برای این شرکت در پی داشت .

حال، می توان اهمیت استارت آپ هارا درک کرد. اپل یک شرکت دانش بنیان و چند ملیتی است که در

، چندین کشور مشغول به فعالیت رسمی میباشد و تنها تمرکزآن بر گسترش و فروش دانش است.قرن 21

قرنی است که ارزش دانش درآن ، بیش از ارزش کالای حاصل از آن است. این مطلبی است که کشورهای

پیشرفته آن را درک کرده و درحال تهیه بستر مناسب جهت توسعه این دست از کسب و کارها هستند.

امروز، سرمایه گذاری دولت ها برای سرعت دادن به پروسه پیدایش شرکت های استارت آپی، پیشرفت

چشمگیری را برای آینده نه چندان دور کشور رقم می زند.

 

اصولاً کشورها در عرصه تولید به دو دسته تقسیم می شوند.

1.کشورهای تولیدکننده دانش فنی

2. کشورهای تولیدکننده محصول نهایی

برخورداری یک کشور از هردوی این موارد، صرفه اقتصادی ندارد اما با این حال غیرممکن هم نیست.

درمیان این دو دسته، کشورهایی که برتولید دانش فنی تمرکز دارند، پیشرفته تر و ثروتمند تر هستند.

 ایالات متحده که به عنوان یک کشور تولید کننده دانش فنی شناخته می شود در سال 2018 دارای 18/5 هزار

میلیارد دلار  تولید ناخالص ملی بوده.

 چین که به عنوان یک کشورتولیدی شناخته می شود ،درهمان سال دارای 11/4 هزار میلیارد دلار تولید ناخالص 

ملی بود.

 

آمار ذیل که از سایت بانک جهانی  تهیه شده، تولید ناخالص داخلی چین و ایالات متحده درسال 2017 می باشد:

آمار های فوق باری دیگر اهمیت دانش بنیان شدن اقتصاد کشور را تایید می کند.

حمایت های قانونی دولت ها و سایر قوای تصمیم گیرنده، تغییر نگرش مردم نسبت به فرآیند سرمایه گذاری

در محل هایی غیر از بانک ها و مسکن و کالا و همچنین فرآهم آوردن زمینه رشد تفکرات دانش بنیان از جمله

اقداماتی است که کشورهای خواهان توسعه، باید مدنظر خود قرار دهند تا اقتصادی پویا و پربازده داشته باشند.

 

علی جوان

پاییز97